پاره وقت... هفدهم

ساخت وبلاگ
 Hola،  Buenas noches

سلام، عصر بخیر 

امروز دست در دست پاییز از خیابان های عاشقی گذر میکردم و به درخت های عاشق رنگ پریده از عشق سلام میکردم، امروز شانه به شانه با باد رقص میکردم و همراه با اهنگ زیبای < غمگین نباش> که از دل چرخش پر از شادی زندگی نواخته میشد کلی خندیدم. من بودم و باد و درختان و پادشاه فصلها پاییز 

راستی شماهم یادتون میره زیپ شلوارتون رو ببندین یا فقط من اینطوریم؟؟:(((( 

پاره وقت... هفدهم...
ما را در سایت پاره وقت... هفدهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : laminor بازدید : 183 تاريخ : چهارشنبه 15 اسفند 1397 ساعت: 3:22

هیییییییس سکوت...  امشب خونمون سیل اومده ف میخواد ارومم کنه ولی نمیتونه م ساکت شده و ناراحته چقدر بوی سیگار گرفتم     و ندایی که به من می گوید :   ”گر چه شب تاریک است   دل قوی دار ،   سحر نزدیک پاره وقت... هفدهم...
ما را در سایت پاره وقت... هفدهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : laminor بازدید : 146 تاريخ : چهارشنبه 15 اسفند 1397 ساعت: 3:22

وای از این همه استیصال و درد 

پاره وقت... هفدهم...
ما را در سایت پاره وقت... هفدهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : laminor بازدید : 183 تاريخ : چهارشنبه 15 اسفند 1397 ساعت: 3:22

 

 

عجب بالا و پایین داره دنیا...

پاره وقت... هفدهم...
ما را در سایت پاره وقت... هفدهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : laminor بازدید : 188 تاريخ : چهارشنبه 15 اسفند 1397 ساعت: 3:22

باز باران بی ترانه
باز باران با تمام بی کسی‌های شبانه
می‌خورد بر مرد تنها
می‌چکد بر فرش خانه
باز می‌آید صدای چک چک غم
باز ماتم


من به پشت شیشه تنهایی افتاده
نمی‌دانم، نمی‌فهمم
کجای قطره‌های بی کسی زیباست؟

 

(کارو)

پاره وقت... هفدهم...
ما را در سایت پاره وقت... هفدهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : laminor بازدید : 167 تاريخ : چهارشنبه 15 اسفند 1397 ساعت: 3:22

سلام دوستان این موزیک خیلی زیبا رو حتما گوش کنید.

(کسایی که اهل موسیقی هستن حس زیبای آرشه کشی رو در این کلیپ میبینن)

پاره وقت... هفدهم...
ما را در سایت پاره وقت... هفدهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : laminor بازدید : 105 تاريخ : چهارشنبه 15 اسفند 1397 ساعت: 3:22

ناشناخته عزیز سلام 

دیری نپایید که نبودنت را با بند بند وجودم احساس کردم و یافتم که خلات مرا به مرز جنون میکشاند.

که من تمام احساساتم را برای تو سیاهه میکردم... و آه که اگر نباشی، سکوتی آبستن طغیان از تو...

پاره وقت... هفدهم...
ما را در سایت پاره وقت... هفدهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : laminor بازدید : 157 تاريخ : چهارشنبه 15 اسفند 1397 ساعت: 3:22

ناشناخته عزیز

چه حجم بزرگی از تهی بودن دارم...

احساس میکنم در فراسوی سرنوشت پوچم رازی نهفتست... به کجا خواهم رفت؟به چه تبدیل خواهم شد؟ یا فقط احساس متفاوت بودن دارم؟احساس خاص بودن؟ پس چرا در مواجه با روزمرگی ها همان واکنش عوام را دارم؟مگر نه اینکه تفاوت ما را از آنچه دیگران بدان مقیدند، متمایض میکند؟ پس چرا؟

پاره وقت... هفدهم...
ما را در سایت پاره وقت... هفدهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : laminor بازدید : 182 تاريخ : چهارشنبه 15 اسفند 1397 ساعت: 3:22